اگه چشمات بگن آره
برادر جان
به من نگو دوستت دارم
به پا خیزید
بی همگان به سر شوند
بوی گندم
چرا شب ما سحر نمی شه
چشم من
دهانت را می بویند
عشق
ای نازنین
فریاد زیر آب
گل گندم
حسودی
هوس
خاک خسته
خورشید خانوم
محلقا
مرا به خانه ام ببر
نارفیق
نفرین نامه
رهگذار
سرگردان
سفید دل سیاه
شرمت باد ای دستی که
طاقت من
تمام من
وطن
یاد تو
یاور همیشه مومن
شقایق
محمد ::: چهارشنبه 86/7/25::: ساعت 1:34 عصر